اختر القاريء
فارسى
سوره مؤمنون - تعداد آیات 118
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ( 5 )

و آنها که دامان خود را (از آلودهشدن به بیعفتی) حفظ میکنند؛
إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ( 6 )

تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند، که در بهرهگیری از آنان ملامت نمیشوند؛
فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ( 7 )

و کسانی که غیر از این طریق را طلب کنند، تجاوزگرند!
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ( 8 )

و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت میکنند؛
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ( 11 )

(وارثانی) که بهشت برین را ارث میبرند، و جاودانه در آن خواهند ماند!
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ ( 12 )

و ما انسان را از عصارهای از گِل آفریدیم؛
ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ( 13 )

سپس او را نطفهای در قرارگاه مطمئن [= رحم] قرار دادیم؛
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ( 14 )

سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [= چیزی شبیه گوشت جویده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازهای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!
وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ ( 17 )

ما بر بالای سر شما هفت راه [= طبقات هفتگانه آسمان] قرار دادیم؛ و ما (هرگز) از خلق (خود) غافل نبودهایم!
وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ ۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ ( 18 )

و از آسمان، آبی به اندازه معیّن نازل کردیم؛ و آن را در زمین (در جایگاه مخصوصی) ساکن نمودیم؛ و ما بر از بین بردن آن کاملاً قادریم!
فَأَنشَأْنَا لَكُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ لَّكُمْ فِيهَا فَوَاكِهُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ( 19 )

سپس بوسیله آن باغهایی از درختان نخل و انگور برای شما ایجاد کردیم؛ باغهایی که در آن میوههای بسیار است؛ و از آن میخورید!
وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَيْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآكِلِينَ ( 20 )

و (نیز) درختی را که از طور سینا میروید [= درخت زیتون]، و از آن روغن و «نان خورش» برای خورندگان فراهم میگردد (آفریدیم)!
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً ۖ نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ( 21 )

و برای شما در چهارپایان عبرتی است؛ از آنچه در درون آنهاست [= از شیر] شما را سیراب میکنیم؛ و برای شما در آنها منافع بسیاری است؛ و از گوشت آنها میخورید؛
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ أَفَلَا تَتَّقُونَ ( 23 )

و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم؛ او به آنها گفت: «ای قوم من! خداوند یکتا را بپرستید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا (از پرستش بتها) پرهیز نمیکنید؟!
فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَٰذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ( 24 )

جمعیّت اشرافی (و مغرور) از قوم نوح که کافر بودند گفتند: «این مرد جز بشری همچون شما نیست، که میخواهد بر شما برتری جوید! اگر خدا میخواست (پیامبری بفرستد) فرشتگانی نازل میکرد؛ ما چنین چیزی را هرگز در نیاکان خود نشنیدهایم!
إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّىٰ حِينٍ ( 25 )

او فقط مردی است که به نوعی جنون مبتلاست! پس مدّتی درباره او صبر کنید (تا مرگش فرا رسد، یا از این بیماری رهایی یابد!)»
قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ( 26 )

(نوح) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهای آنان یاری کن!»
فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ ۙ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ ۖ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا ۖ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ( 27 )

ما به نوح وحی کردیم که: «کشتی را در حضور ما، و مطابق وحی ما بساز. و هنگامی که فرمان ما (برای غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسیدن طوفان است)، از هر یک از انواع حیوانات یک جفت در کشتی سوار کن؛ و همچنین خانوادهات را، مگر آنانی که قبلاً وعده هلاکشان داده شده [= همسر و فرزند کافرت]؛ و دیگر درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگی هلاک خواهند شد.
فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ( 28 )

و هنگامی که تو و همه کسانی که با تو هستند بر کشتی سوار شدید، بگو: «ستایش برای خدایی است که ما را از قوم ستمگر نجات بخشید!»
وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلًا مُّبَارَكًا وَأَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ ( 29 )

و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهی پربرکت فرود آر، و تو بهترین فرودآورندگانی!»
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ وَإِن كُنَّا لَمُبْتَلِينَ ( 30 )

(آری،) در این ماجرا (برای صاحبان عقل و اندیشه) آیات و نشانههایی است؛ و ما مسلّماً همگان را آزمایش میکنیم!
ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ ( 31 )

سپس جمعیّت دیگری را بعد از آنها به وجود آوردیم.
فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ أَفَلَا تَتَّقُونَ ( 32 )

و در میان آنان رسولی از خودشان فرستادیم که: «خدا را بپرستید؛ جز او معبودی برای شما نیست؛ آیا (با این همه، از شرک و بت پرستی) پرهیز نمیکنید؟!»
وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ ( 33 )

ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب میکردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: «این بشری است مثل شما؛ از آنچه میخورید میخورد؛ و از آنچه مینوشید مینوشد! (پس چگونه میتواند پیامبر باشد؟!)
وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِّثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ ( 34 )

و اگر از بشری همانند خودتان اطاعت کنید، مسلّماً زیانکارید.
أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُم مُّخْرَجُونَ ( 35 )

آیا او به شما وعده میدهد هنگامی که مردید و خاک و استخوانهایی (پوسیده) شدید، بار دیگر (از قبرها) بیرون آورده میشوید؟!
إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ( 37 )

مسلّماً غیر از این زندگی دنیای ما، چیزی در کار نیست؛ پیوسته گروهی از ما میمیریم، و نسل دیگری جای ما را میگیرد؛ و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد!
إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ ( 38 )

او فقط مردی دروغگوست که بر خدا افترا بسته؛ و ما هرگز به او ایمان نخواهیم آورد!»
قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ( 39 )

(پیامبرشان) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهای آنان یاری کن!»
قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَّيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ ( 40 )

(خداوند) فرمود: «بزودی از کار خود پشیمان خواهند شد! (امّا زمانی که دیگر سودی به حالشان ندارد.)»
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً ۚ فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ( 41 )

سرانجام صیحه آسمانی آنها را بحق فرو گرفت؛ و ما آنها را همچون خاشاکی بر سیلاب قرار دادیم؛ دور باد قوم ستمگر (از رحمت خدا)!
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ( 43 )

هیچ امتی بر اجل و سر رسید حتمی خود پیشی نمیگیرد، و از آن تأخیر نیز نمیکند.
ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَىٰ ۖ كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ ۚ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ ۚ فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ ( 44 )

سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم؛ هر زمان رسولی برای (هدایت) قومی میآمد، او را تکذیب میکردند؛ ولی ما این امّتهای سرکش را یکی پس از دیگری هلاک نمودیم، و آنها را احادیثی قرار دادیم (چنان محو شدند که تنها نام و گفتگویی از آنان باقی ماند.) دور باد (از رحمت خدا) قومی که ایمان نمیآورند!
ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ( 45 )

سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و دلیلی روشن فرستادیم...
إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ ( 46 )

بسوی فرعون و اطرافیان اشرافی او؛ امّا آنها تکبّر کردند، و آنها مردمی برتریجوی بودند.
فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ ( 47 )

آنها گفتند: «آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، در حالی که قوم آنها بردگان ما هستند؟!»
فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ ( 48 )

(آری،) آنها این دو را تکذیب کردند؛ و سرانجام همگی هلاک شدند.
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ( 49 )

و ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم؛ شاید آنان [= بنی اسرائیل] هدایت شوند.
وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَىٰ رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ ( 50 )

و ما فرزند مریم [= عیسی] و مادرش را آیت و نشانهای قرار دادیم؛ و آنها را در سرزمین مرتفعی که دارای امنیّت و آب جاری بود جای دادیم.
يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ۖ إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ( 51 )

ای پیامبران! از غذاهای پاکیزه بخورید، و عمل صالح انجام دهید، که من به آنچه انجام میدهید آگاهم.
وَإِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ ( 52 )

و این امّت شما امّت واحدی است؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید!
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ( 53 )

امّا آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند؛ (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّىٰ حِينٍ ( 54 )

آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانی (که مرگشان فرا رسد یا گرفتار عذاب الهی شوند).
أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ ( 55 )

آنها گمان میکنند اموال و فرزندانی که بعنوان کمک به آنان میدهیم...
نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ ۚ بَل لَّا يَشْعُرُونَ ( 56 )

برای این است که درهای خیرات را با شتاب به روی آنها بگشاییم!! (چنین نیست) بلکه آنها نمیفهمند (که این وسیله امتحانشان است).
إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ ( 57 )

مسلّماً کسانی که از خوف پروردگارشان بیمناکند،
وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ ( 60 )

و آنها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج میدهند و با این حال، دلهایشان هراسناک است از اینکه سرانجام بسوی پروردگارشان بازمیگردند،
أُولَٰئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ( 61 )

(آری) چنین کسانی در خیرات سرعت میکنند و از دیگران پیشی میگیرند (و مشمول عنایات ما هستند).
وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۖ وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ ۚ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ( 62 )

و ما هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمیکنیم؛ و نزد ما کتابی است که (تمام اعمال بندگان را ثبت کرده و) بحق سخن میگوید؛ و به آنان هیچ ستمی نمیشود.
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِّنْ هَٰذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِّن دُونِ ذَٰلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ ( 63 )

ولی دلهای آنها از این نامه اعمال (و روز حساب و آیات قرآن) در بیخبری فرورفته؛ و اعمال (زشت) دیگری جز این دارند که پیوسته آن را انجام میدهند...
حَتَّىٰ إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ ( 64 )

تا زمانی که متنعّمان مغرور آنها را در چنگال عذاب گرفتار سازیم؛ در این هنگام، نالههای دردناک و استغاثهآمیز سرمیدهند!
لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ ۖ إِنَّكُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ ( 65 )

(امّا به آنها گفته میشود:) امروز فریاد نکنید، زیرا از سوی ما یاری نخواهید شد!
قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ ( 66 )

(آیا فراموش کردهاید که) در گذشته آیات من پیوسته بر شما خوانده میشد؛ امّا شما اعراض کرده به عقب بازمیگشتید؟!
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ ( 67 )

در حالی که در برابر او [=پیامبر] استکبار میکردید، و شبها در جلسات خود به بدگویی میپرداختید؟!
أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ( 68 )

آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند، یا اینکه چیزی برای آنان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟!
أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ( 69 )

یا اینکه پیامبرشان را نشناختند (و از سوابق او آگاه نیستند)، از این رو او را انکار میکنند؟!
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ ۚ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ ( 70 )

یا میگویند او دیوانه است؟! ولی او حق را برای آنان آورده؛ امّا بیشترشان از حق کراهت دارند (و گریزانند).
وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ ۚ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ ( 71 )

و اگر حق از هوسهای آنها پیروی کند، آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها هستند تباه میشوند! ولی ما قرآنی به آنها دادیم که مایه یادآوری (و عزّت و شرف) برای آنهاست، امّا آنان از (آنچه مایه) یادآوریشان (است) رویگردانند!
أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ( 72 )

یا اینکه تو از آنها مزد و هزینهای (در برابر دعوتت) میخواهی؟ با اینکه مزد پروردگارت بهتر، و او بهترین روزی دهندگان است!
وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ( 73 )

بطور قطع و یقین، تو آنان را به راه راست دعوت میکنی.
وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ ( 74 )

امّا کسانی که به آخرت ایمان ندارند از این راه منحرفند!
وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ( 75 )

و اگر به آنان رحم کنید و گرفتاریها و مشکلاتشان را برطرف سازیم، (نه تنها بیدار نمیشوند، بلکه) در طغیانشان لجاجت میورزند و (در این وادی) سرگردان میمانند!
وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ ( 76 )

ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختیم (تا بیدار شوند)، امّا آنان نه در برابر پروردگارشان تواضع کردند، و نه به درگاهش تضرّع میکنند!
حَتَّىٰ إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ( 77 )

(این وضع همچنان ادامه مییابد) تا زمانی که دری از عذاب شدید به روی آنان بگشاییم، (و چنان گرفتار میشوند که) ناگهان بکلّی مأیوس گردند.
وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۚ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ ( 78 )

و او کسی است که برای شما گوش و چشم و قلب [=عقل] ایجاد کرد؛ امّا کمتر شکر او را بجا میآورید.
وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ( 79 )

و او کسی است که شما را در زمین آفرید؛ و به سوی او محشور میشوید!
وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ( 80 )

و او کسی است که زنده میکند و میمیراند؛ و رفت و آمد شب و روز از آن اوست؛ آیا اندیشه نمیکنید؟!
بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ( 81 )

(نه،) بلکه آنان نیز مثل آنچه پیشینیان گفته بودند گفتند.
قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ( 82 )

آنها گفتند: «آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوانهایی (پوسیده) شدیم، آیا بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟!
لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ( 83 )

این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده؛ این فقط افسانههای پیشینیان است!»
قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ( 84 )

بگو: «زمین و کسانی که در آن هستند از آن کیست، اگر شما میدانید؟!»
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ( 85 )

بزودی (در پاسخ تو) میگویند: «همه از آن خداست!» بگو: «آیا متذکّر نمیشوید؟!»
قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ( 86 )

بگو: «چه کسی پروردگار آسمانهای هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟»
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ( 87 )

بزودی خواهند گفت: «همه اینها از آن خداست!» بگو: «آیا تقوا پیشه نمیکنید (و از خدا نمیترسید و دست از شرک برنمیدارید)؟!»
قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ( 88 )

بگو: «اگر میدانید، چه کسی حکومت همه موجودات را در دست دارد، و به بی پناهان پناه میدهد، و نیاز به پناهدادن ندارد؟!»
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ ۚ قُلْ فَأَنَّىٰ تُسْحَرُونَ ( 89 )

خواهند گفت: «(همه اینها) از آن خداست» بگو: «با این حال چگونه میگویید سحر شدهاید (و این سخنان سحر و افسون است)؟!»
بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ( 90 )

نه، (واقع این است که) ما حقّ را برای آنها آوردیم؛ و آنان دروغ میگویند!
مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَٰهٍ ۚ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ( 91 )

خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده؛ و معبود دیگری با او نیست؛ که اگر چنین میشد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اداره میکردند و بعضی بر بعضی دیگر برتری میجستند (و جهان هستی به تباهی کشیده میشد)؛ منزّه است خدا از آنچه آنان توصیف میکنند!
عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ( 92 )

او دانای نهان و آشکار است؛ پس برتر است از آنچه برای او همتا قرار میدهند!
قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ ( 93 )

بگو: «پروردگار من! اگر عذابهایی را که به آنان وعده داده میشود به من نشان دهی (و در زندگیم آن را ببینم)...
رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ( 94 )

پروردگار من! مرا (در این عذابها) با گروه ستمگران قرار مده!»
وَإِنَّا عَلَىٰ أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ( 95 )

و ما تواناییم که آنچه را به آنها وعده میدهیم به تو نشان دهیم!
ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ ۚ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ ( 96 )

بدی را به بهترین راه و روش دفع کن (و پاسخ بدی را به نیکی ده)! ما به آنچه توصیف میکنند آگاهتریم!
وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ( 97 )

و بگو: «پروردگارا! از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم!
وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ ( 98 )

و از اینکه آنان نزد من حاضر شوند (نیز) -ای پروردگار من- به تو پناه میبرم!»
حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ( 99 )

(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه میدهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، میگوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید!
لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ( 100 )

شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او میگویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان میگوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند!
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ ( 101 )

هنگامی که در «صور» دمیده شود، هیچ یک از پیوندهای خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود؛ و از یکدیگر تقاضای کمک نمیکنند (چون کاری از کسی ساخته نیست)!
فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ( 102 )

و کسانی که وزنه اعمالشان سنگین است، همان رستگارانند!
وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ( 103 )

و آنان که وزنه اعمالشان سبک باشد، کسانی هستند که سرمایه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند!
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ ( 104 )

شعلههای سوزان آتش همچون شمشیر به صورتهایشان نواخته میشود؛ و در دوزخ چهرهای عبوس دارند.
أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ( 105 )

(به آنها گفته میشود:) آیا آیات من بر شما خوانده نمیشد، پس آن را تکذیب میکردید؟!
قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ( 106 )

میگویند: «پروردگارا! بدبختی ما بر ما چیره شد، و ما قوم گمراهی بودیم!
رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ( 107 )

پروردگارا! ما را از این (دوزخ) بیرون آر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعاً ستمگریم (و مستحق عذاب)!»
قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ( 108 )

(خداوند) میگوید: «دور شوید در دوزخ، و با من سخن مگویید!
إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ ( 109 )

(فراموش کردهاید) گروهی از بندگانم میگفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم؛ ما را ببخش و بر ما رحم کن؛ و تو بهترین رحم کنندگانی!
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّىٰ أَنسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ ( 110 )

امّا شما آنها را به باد مسخره گرفتید تا شما را از یاد من غافل کردند؛ و شما به آنان میخندیدید!
إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ ( 111 )

ولی من امروز آنها را بخاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم؛ آنها پیروز و رستگارند!»
قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ ( 112 )

(خداوند) میگوید: «چند سال در روی زمین توقّف کردید؟»
قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ ( 113 )

(در پاسخ) میگویند: «تنها به اندازه یک روز، یا قسمتی از یک روز! از آنها که میتوانند بشمارند بپرس!»
قَالَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا ۖ لَّوْ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ( 114 )

میگوید: «(آری،) شما مقدار کمی توقّف نمودید اگر میدانستید!»
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ ( 115 )

آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و بسوی ما باز نمیگردید؟
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ ( 116 )

پس برتر است خداوندی که فرمانروای حقّ است (از اینکه شما را بیهدف آفریده باشد)! معبودی جز او نیست؛ و او پروردگار عرش کریم است!
كتب عشوائيه
- طب القلوب - آسیب شناسی شخصیت انساناین کتاب در واقع راهنمای نجات از مرگ معنوی می باشد و برای درمان بیماری های درونی مثل حسد و حقد و کینه می باشد.
نویسنده : ابن قيم الجوزية
ناشر : سایت عقیده http://www.aqeedeh.com
المصدر : http://www.islamhouse.com/p/320631
- دیدگاه منصفان درباره معاویه بن ابی سفیانبرادران و خواهران گرامی: این کتاب سخن از معاویهی بن أبی سفیان رضي الله عنه میباشد که شامل ذکر بعضی از اظهار نظرهای اهل انصاف در مورد وی است.
نویسنده : عبد المحسن بن حمد العباد البدر
مترجم : اسحاق بن عبدالله دبيرى العوضى
ناشر : سایت عقیده http://www.aqeedeh.com
المصدر : http://www.islamhouse.com/p/255865
- بلکه گمراه شدیاین کتاب ردی است بر کتاب ثم اهتديت یا آنگاه هدایت شدم که نويسند آن محمد تيجاني سماوی می باشد وی که به دروغ ادعا می کند که سنی بوده و بعدا شیعه شده است در کتابهایی که به نام وی چاپ شده دروغ هایی را به هم بافته است که در این کتاب رد این دروغها را می خوانید
نویسنده : خالد عسقلانی
مترجم : اسدالله موسوی
ناشر : سایت عقیده http://www.aqeedeh.com
المصدر : http://www.islamhouse.com/p/287632
- از اصول و قواعد اهل سنت وجماعت در عقيدهاين چند كلمه مختصري در بيان عقيده اهل سنت و جماعت است و انگيزه نوشتن آن اين بود كه امت اسلامي در حالت پراكندگي و اختلاف بسيار زيادي قرار دارد، آن هم به سبب وجود بسياري از گروه هاي متعدد معاصر كه با هم اختلاف داشته، هر يكي از آنها به روش و طريقه خود دعوت كرده، و گروه خود را شايسته و والاتر مىداند، تا اين كه افراد نادان مسلمان گيج شده نمىداند كدام يك از اين گروه ها را پيروي كند، و به چه كسي اقتدا و تأسي نمايد، و كافري كه بخواهد مسلمان شود نمىداند اسلام حقيقي كه در باره آن خوانده و شنيده كدام است، آن اسلامي كه قرآن و سنت پيامبر - صلى الله عليه وسلم - به سوي آن دعوت كرده، اسلامي كه زندگي صحابه گرامي نمايان گر آن بوده، و اهل قرون برتر آن را سيره خود قرار داده بودند، يا اينكه فقط نام اسلام را مىبينند، و بنا به گفته يكي از باخترشناسان (مستشرقين): اسلام پنهان و پوشيده است، يعني مسلماناني كه پيرو اسلام هستند، بيان كننده اسلام حقيقي نيستند . ما نمىگوئيم كه به طور كلي اسلام وجود ندارد، زيرا خداوند بقاء آنرا در دو چيز نهفته است: در بقاي قرآن، چنان كه مىفرمايد: { إنَّا نحن نزلنا الذكر وإنّا له لحافظون}. [الحجر 9] [ما قرآن را بر تو نازل كرديم، و ما هم آن را محفوظ خواهيم داشت]. و در بقاي گروهي از مسلمانان كه اسلام حقيقي را بيان مىكنند و آن را حفظ و نگهداري كرده از آن دفاع مىكنند، چنان كه خداوند مىفرمايد: {يا أيها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتي الله بقوم يحبهم ويحبونه أذلة علي المؤمنين أعزة علي الكافرين يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم }[المائدة 54] [اي مردمىكه ايمان آورده ايد هر كس از شما از دين خويش برگردد، خدا گروهي را به ميان مىآورد كه ايشان را دوست مىدارد، و ايشان او را دوست مىدارند، نسبت به مؤمنان پر محبت، و بر كافران سختگيرتر و پر خشم اند، در راه خدا جهاد مىكنند، و از سرزنش و نكوهش و ملامت هيچ كسي باكي ندارند] و مىفرمايد: {وإن تتولوا يستبدل قوماً غيركم ثم لا يكونوا أمثالكم} [محمد 38] [و اگر پشت به فرمان او كنيد و راهنمايىهاي او را نپذيريد به جاي شما گروهي غير از شما مىآورد (كه فرموده خدا را تصديق كنند و بر راه او روند و به شريعت او عمل كنند و به آنچه خدا فرمود عمل نمايند و پيرو پيامبر باشند)، آنگاه آنان مانند شما نخواهند بود]. بلي آن جماعت و گروهي است كه رسول اكرم - صلى الله عليه وسلم - از آنها خبر داده و مىفرمايد: { لا تزال طائفة من أمتي علي الحق ظاهرين لا يضرهم من خذلهم ولا من خالفهم حتي يأتي أمر الله تبارك وتعالي وهم علي ذلك }[متفق عليه] { همواره گروهي از امت من بر حق ظاهر و آشكارند، و عدم تأييد و عدم نصرت و ياري كسى، و مخالفت هيچ كس به آنها ضرر نمىرساند تا اين كه امر خدا يعني قيامت بر پا شود و آنان بر همان راه حق خود مىباشند }. و از اين جا بر ما واجب مىشود تا با اين گروه مبارك آشنا شويم، آن گروهي كه اسـلام صحيح را بيان مىكنند ـ خدايا ما را از آنها بگردان ـ و همانا شناختن آن واجب است براي كسىكه بخواهد با آن اسلام حقيقي و صحيح و پيروان حقيقي آنها آشنا شده، و به آنها اقتداء و تأسي كند و بر روش آنها برود و به آنها بپيوندد، و براي غير مسلمانان كه بخواهند به اسلام داخل شوند.
نویسنده : صالح بن فوزان الفوزان
مترجم : اسحاق بن عبدالله دبيرى العوضى
ناشر : سایت عقیده http://www.aqeedeh.com
المصدر : http://www.islamhouse.com/p/693
- آخرين فرياد مسجد شيخ فيض محمد مشهدنوشته ى: مولوي موسى كرمپور ( ابوعامر ) امام جمعه مسجد شيخ فيض محمد مشهد. این کتاب داستان خراب كردن مسجد شيخ فيض مشهد می باشد که توسط رژیم ضد اسلامی ایران تخریب گردید این کتاب توسط مولوي موسي کرمپور رحمه الله خطيب مسجد مظلوم و شهيد شدهء شيخ فيض محمد مشهد نوشته شده است وی به شهر هرات افغانستان مهاجر شد و در آنجا به دست سربازان جنایتکار امام زمان به شهادت رسید
المصدر : http://www.islamhouse.com/p/45615